زندگی زیباست
خاطرات ؛بودن، هستن و شدن آرتمیس 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی زیباست و آدرس zendegi.zibast.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت باکس


برای تولدم...



یازدهم شهریور ماه ...





((انصاف خداوندی))



دیروز:



هوا خشک و شتاب آلود

نفسها چاق

نگاه ها...

در مسیر طالع شهریور سنگین است

و اینجا ...

کنار گوشه ای از شهر

همان جائی که خورشید بهتر از هر روز می تابد

به دنیا آمد این کودک.

و من درمانده و ناچار...

میان بازوان گرم بابایم

می لرزم.



ولی با نغمه ی زیبای لالائی...

مرا آرام کرد مادر...!







امروز:



وای خدای من...

بگو اینجا چه سازی میزند تقدیر؟

کجای عالم هستی مرا بازیچه می خواهد؟

تو می دانی که ماندن دردِ مشروط است


و رفتن...

حاصلی جز دیدنِ یک آسمان مثلِ ِاینجوری هرگز نیست.

وای خدای من...

چه دنیائی ست؟

چه تقدیری ست؟

به من گفتند زمین زیباست

هزاران وعده میدادند

ولی امروز فهمیدم

یه جای کار می لنگد...



که اینگونه تَنم هر روز

به جرم سرقت گندم به دست آدمی دیگر

می سوزد.



دوباره غصه خوردم من

به انصاف خداوندی.


ولی با نغمه ی زیبای لالائی...

مرا آرام کرد مادر...!




برای فردا:



به او گفتم :

به هر جائی که می خواهی

می آیم.

فقط یک کنج خلوت

ساکت و آرام

که بتوانم...

دمی با آرزوهایم سخن گویم مرا کافی ست.

وبعد از آن...

تمام زندگانی را

بنام امتحان تو...

به ساز تو

می رقصم.



نمیدانم چرا دیشب

میان بستر و بالین

صدای ناله ام افروخت؟



ولی با نغمه ی زیبای لالائی...





مرا آرام کرد مادر...



مرا آرام کرد... .




Neutral Neutral



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: برای تولدم, , , ,
[ سه شنبه 11 شهريور 1392 ] [ 8:42 ] [ آرتمیس ]

از دلتنگی های شبانه




یه دیواره هست تو ذهنم

و تو دلم

بعضی وختا جنسش اعتماده

بعضی وختا دوست داشتن

بعضی وختام یه حس خوب که نمی دونم اسمش چی می تونه باشه

بعد

این دیواره

هرچقدرم که محکم باشه

گاهی

با کوچک ترین تلنگری فرو می ریزه

خرد می شه

خرد خاک شیر میشه

من می مونم و یه دیوار فرو ریخته که باید از نو بسازمش

از نو بسازمش؟
Mr. Green Mr. Green


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: از دلتنگی های شبانه ,
[ سه شنبه 24 بهمن 1392 ] [ 13:42 ] [ آرتمیس ]

اگه ميشد يه روزي رو تكرار كرد دوس داشتي كدوم روز از زندگيت برات تكرار بشه Question Question Exclamation Wink


***************

 

در درون هر آدمی علاوه بر کودک یک خر هم وجود دارد گه گاهی زمام امور را در دست میگیرد








موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: سوال درسي ,
[ دو شنبه 11 فروردين 1393 ] [ 14:27 ] [ آرتمیس ]

قشنگ ترین نوشته رو در یخچال:



قهر بسه، امروز که اومدی خونه بغلم کن کصافط *


****************


مواظب داشته هات باش


****************


سخته ولی..



1. باور کنید که تنهایید

2. باور کنید که هیشکی غیر از خودتون نمیتونه آدمتون کنه

3. باور کنید باید به خودتون متکی باشید

4. باور کنید اگه وابسته بشید بالاخره یه روزی میرسه که مجبورتون میکنن مستقل بشید

5. باور کنید تا حرکت نکید ساکن خواهید موند و سکون اصلا" و منطقا" فساد آوره

6. باور کنید، خودتونو باور کنید، همین


*****************

سخته برای کسی که آتــیش گرفته توضیح بدی که نباید بــدوئه !


این بیت یادم افتاد: احساسِ سوختن، به تماشا نميشود / آتش بگير، تا كه بداني چه ميكشم


************************

دیر آمده ای رفیق دیر آمده ای تنهاییِ من سرش شلوغ است امشب

*************************

به زندگی عمق دهیم

عمر شاپرک فقط یه روزه . پس باید تو این یه روز بهترین پروازو داشته باشه

چون فکر میکنی حرفه ای هستی وقتی برای فکر کردن روی چیزهای مهمو نداری Exclamation Exclamation



************


می دانی کدام دشوارتراست

پاشیدن بذر یا دروکردن محصول؟


پابلو نرودا


***************


درست رسيدن رو فداي رسيدن نكن.


***************

اون ها یی رو که دوس دارید هر چند وخت یک بار بهشون بگید که دوسشون دارید

***************

حرف رفتن که به میان می آید، آمدنم نمی آید ! Rolling Eyes Rolling Eyes

***************

فرقی نمیکنه که از شب بری زنبیل بزاری،

یا صبه اول وخت خودتو برسونی،

یا بقیه از تو زرنگ تر باشن، یا کسی عاشق چشم و ابروت باشه یا نباشه،

گیج که باشی میخوری به صف، گاهی به یه صفِ طویل و نا امید کننده !



******************

زخم هایم به طعنه می گویند... دوستانت چقدر بانمک اند!!! Neutral Neutral

*****************

هر زمان لواشک‌رو گذاشتى گوشه لوپـت و تونستى نجوییــش

یعنی به نفست مسلط شدی Mr. Green Mr. Green Mr. Green


*****************



از یه جایی به بعد...
دیگه مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یادت میره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری گوشیتو جا بزاری
یا اس ام اس بی جواب بمونه
از یه جایی به بعد...
دیگه دوس نداری کسی رو به
خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشد
از یه جایی به بعد...
وقتی کسی بهت میگه دوستت دارم
بهش لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری
از یه جایی به بعد...
هر روز دلت واسه یه آغوش امن تنگ میشه
اما دیگه به هیچ اغوشی فکر نمیکنی
از یه جایی به بعد...
حرفی واسه گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی حرفا ترجیح میدی
میری تو لاک خودت
از یه جایی به بعد...
از اینکه دوست داشته باشن میترسی
جای دوست داشته شدن ها
توی تن و فکر و قلبت میسوزه
از یه جایی به بعد...
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
نه از دوست نداشتن ها ناراحت
از یه جایی به بعد...
تویه هیجان انگیزترین لحظه ها هم
فقط نگاه میکنی

____________


دریا باش تا هر کس لایق توست
در تو ارام گیرد
هر کس لایقت نیست
در تو غرق شود

_________________



از نظر انسان سگ ها حیواناتی با وفا ومفید هستند...







ولی از نظر گرگ ها





سگ ها گرگ هایی بودن که تن به بردگی دادند






تا در اسایش و رفاه زندگی کنند

_________________




هف ته !

امروز فک کنم 5 هفته شد. بعد پنج هفته با ... صحبت کردم.

امروز هر کاری میکنم دیروز نمیشه. حتی پریروز. حتی تر یه ماه پیش. حتی تر تر شیش ماه بعد !


- روز اول: تمرکزت فقط میشه اون

- روز دوم: تمرکزت میشه اون

- روز سوم: میشه اون

- روز چهارم: اون

-روز پنجم: فقط

-روز ششم: :...

روز هفتم: تعطیل


خیلی دردناکه اینهمه زحمت میکشی هفته رو تموم میکنی
دوباره یکی دیگه شروع میشه!

_________________


وفا یعنی اینکه کم نذاری،

جای کاش اون کارم کرده بودم نذاری،

منتظر نمونی اگه هیشکی بارو بر نداشت تو برداری..








موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: دریا باش,
[ دو شنبه 26 آبان 1392 ] [ 13:56 ] [ آرتمیس ]

کاش میشد بروم از این شهر
کاش میشد نفسی تازه کنم
کاش میشد بروم سمت افق
سمت ان خانه متروکه ی دور

**********

 

http://hedmo-music.persiangig.com/Flash/Toygar-Isikli-Eysan-Unutamiyorum.swf

تقدیم به شما....برای تمام بارانی شدن هایتان


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: تقدیم به شما, , , , برای تمام بارانی شدن هایتان,
[ دو شنبه 6 فروردين 1393 ] [ 13:56 ] [ آرتمیس ]

پست جالب یکی از دوستام امروز :

یکی از فانتزیایی که دارم اینه که همسر آیندمو با یه کش به خودم ببندم که وقتی دعوامون شد یا به هم بی توجه شدیم بتونیم همدیگه رو پیدا کنیم، حالا چرا کش، خب بخاطر اینکه هر چقد فاجعه تو زندگیمون پررنگ و فجیعتر بود و هر چقد از هم دورتر بشیم کش وقتی برگشت با شدت بیشتری مارو برسونه به آغوش آرامش بخش هم، کلا" اصن از محبت له شیم



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: پست جالب یکی از دوستام امروز : ,
[ دو شنبه 13 آذر 1392 ] [ 13:56 ] [ آرتمیس ]

هزاران ارزو


همه‌ی ما هزاران آرزو داریم: لاغرتر شویم، بزرگتر شویم، پول بیشتری داشته باشیم، اتومبیل بهتری سوار شویم، یک روز تعطیل؛ یک گوشی موبایل جدید؛ ملاقات با زن یا مرد رویاهایمان...
ولی یک بیمار مبتلا به سرطان تنها یک آرزو دارد و آن اینست که از شر سرطان خلاص شود..
. به احترام مقام کسانی که از دنیا رفته‌اند و به افتخار عزیزانی که با سرطان میجنگند

 

******

 

نعمت

گاهی نعمـــتی دارید که آن را نمی بینید و حتی ان را مشکل فرض می کنید در حالی که داشتن ان ارزوی دیگران است Wink Wink Exclamation Exclamation Exclamation Idea Idea

****-*

حس نوشت

سحرنبود.نورازشیشه پنجره پشت پلکهای هستی افتاد وبه قلبش راه یافت وستاره ای دردلش چشمک زد.

به همین سرعت ........همینجور بی مقدمه وناگهان

ای همیشگی ...همراه
مهرمن
برای تو بود.

ازحالاهرشعری رابرای تومیگویم
.تو شعرمن
تنهامایه دلخوشی دراین دنیایی.

همون نور امد و تورو با خود برد...
غم تو برای من بود..



امروز سرصبحانه فهمیدم و چنان بی مقدمه فهمیدم که لقمه ها توگلوم شکست وگریه بود که میامد.بابا مسلسل وارمیپرسید مگه دوستی باهاش داشتی؟دیده بودینش؟باهاشون مراوده داشتی ومن فقط سرمو تکون میدادم.بعضی از آدما شاید هیچ ربط مستقیمی به ادم نداشته باشن و وقتی ازدست میرن دل آدم میسوزه Embarassed Embarassed Embarassed

بعد از شنیدن خبر پرواز یکی از دوستان مبتلا به بیماری سرطانی
Embarassed Embarassed Crying or Very sad Crying or Very sad


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: حس نوشت ,
[ دو شنبه 15 مهر 1392 ] [ 13:13 ] [ آرتمیس ]

دنیای سیاست

 



گفت :از دختر یکی از دوستام پرسیدم که وقتی بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟

...
نگاهم کرد وگفت که میخواد رئیس جمهور بشه.
... ... دوباره پرسیدم که اگه رئیس جمهوربشی اولین کاری که دوست داری انجام بدی چیه؟

جواب داد : به مردم گرسنه وبی خانمان کمک میکنه.

بهش گفتم : نمی تونی منتظر بمونی که وقتی رئیس جمهور شدی این کار رو انجام بدی ، می تونی از فردا بیای خونه ی

من و چمن ها رو بزنی ، درخت هارو وجین کنی و پارکینگ رو جارو کنی. اونوقت من به تو 50 دلار میدم و تو رو میبرم

جاهایی که بچه های فقیر هستن و تو میتونی این پول رو بدی بهشون تا برای غذا و خونه ی جدیدخرج کنن.

مستقیم توی چشمام نگاه کرد و گفت: چرا همون بچه های فقیررو نمیبری خونه ت تا این کارها رو انجام بدن و همون پول رو به خودشون بدی؟

نگاهی بهش کردم وگفتم به دنیای سیاست خوش اومدی....!!!!!!!!!!



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: دنیای سیاست ,
[ دو شنبه 17 اسفند 1392 ] [ 13:13 ] [ آرتمیس ]

ظاهر زیبا فقط چند سال دوام میاورد اما شخصیت زیبا یک عمر.. Wink Wink Very Happy


*************



اما شرایط دوست خوب:



۱٫ ظاهر و باطنش یکسان باشد و آنچه نسبت به تو ابراز می دارد، در درون نیز همان گونه باشد.

۲٫ خوبی تو را خوبی خودش بداند و بدی تو را بدی خود، آبروی تو را آبروی خودش بداند و رسوایی تو را رسوایی خود.

۳٫ اگر در وضع مالی اش بهبود حاصل شد و به ثروتی دست یافت یا به مقام و قدرتی رسید، با تو تغییر روش ندهد.

۴٫ به اندازه توانایی و قدرتش از مساعدت و همراهی با تو مضایقه نکند.

۵٫ آن که تو را در روز گرفتاری و بدبختی به دست فراموشی نسپارد و تنهایت نگذارد.
Mr. Green Mr. Green Mr. Green Mr. Green



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: اما شرایط دوست خوب: ,
[ دو شنبه 28 دی 1392 ] [ 12:19 ] [ آرتمیس ]

به مغز خود شاد زیستن را بیاموزید!

 


انسان‌ها می‌توانند با آموزش صحیح شاد زیستن به مغزشان، همواره خلق‌ و خوی خود را بهبود ببخشند و در عین حال، طول عمر خود را نیز افزایش دهند...

دكتر كریستین وبر در مطالعات اخیر خود متذكر شد: اشخاصی كه یاد می‌گیرند از زندگی خود احساس رضایت كنند، معمولا عمر طولانی‌تری دارند و در طول زندگی خود نیز با دیگران روابط سالم و بهتری را ایجاد می‌كنند. این افراد به علاوه كمتر به رفتارهای خلاف روی می‌آورند.

آزمایشات دكتر وبر و دستیاران وی در زمینه علوم اعصاب تایید می‌كند كه مغز در طول زندگی، ارتباطات عصبی جدیدی ایجاد می‌كند و وقتی فردی شاد و راضی باشد، قسمتی از ساختار مغزش كه مربوط به شاد بودن است، فعال و در عین حال تقویت می‌شود. بنابراین مغز با این شیوه تعلیم می‌بینند و صفت شاد بودن تا پایان عمر با فرد باقی می‌ماند.

به نوشته روزنامه دیلی میل، برای دستیابی به نتیجه بهتر دكتر گیووانی فاوا روانشناس ایتالیایی در این باره پیشنهاد می‌كند: یك دفتر یادداشت به همراه داشته باشید و روزانه تمام لحظات شاد خود را در آن ثبت كنید. با نوشتن لحظه‌های مثبت، احساس شادی در ذهن شما ریشه می‌دهد و دیگر آسیب پذیر نخواهد بود.

Mr. Green Mr. Green Mr. Green Mr. Green Mr. Green Mr. Green Mr. Green Mr. Green



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: به مغز خود شاد زیستن را بیاموزید! ,
[ دو شنبه 12 آذر 1392 ] [ 19:5 ] [ آرتمیس ]

بازبینی روابط زناشویی

 

 


روانشناسا ن طی تحقیقاتی به این نتیجه رسیده اند که تجربه عشق ظاهرا در بر گیرنده ی 4 ویژگی اصلی است :

1- افراد عاشق خود را نیازمند یکدیگر می دانند و در هنگام تنهایی نخستین فکر ی که به ذهن شان خطور می کند یافتن طرف مقابل است

2- آنها علاقه مندی و دغدغه خاطر را تجربه می کنندیعنی میل به انجام کاری برای همدیگر.

3- آنها احساس اعتماد می کنند و معتقدند که می توانند با امنیت مطالب خود را بهم بگویند.

4- انها نسبت به خطاهای طرف مقابل صبور و شکیبای بخرج می دهند!

البته این همه ماجرا نیست تعهد یکی از مولفه های این رابطه رمانتیکی می باشد در یک رابطه سالم عزت نفس فرد باید افزایش یابد ، باید ببینیم طرفین با هم سازش دارند و احترام متقابل جاری می باشد ایا این رابطه منجر به رشد و شکوفایی هر کدام می شود یا سدی بر راه رشد و تعالی است اگر افراد احساس کنند که میزان هزینه ای که برای این رابطه می پردازند از سرمایه ی روانی صرف شده بیشتر است مسلما نمیتوان چنین رابطه ای را سالم دانست و حکم یک زنگ خطر را دارد در این جا مایلم چند نکته را به جهت افزایش میزان رضایت در روابط عاشقانه تان مطرح کنم :

1- اگر در یک رابطه عاشقانه قرار دارید پای بندی کامل داشته باشد به رابطه ی بدون تعهد اصلا وارد نشوید . برای سنجش تعهد تان از خودتان بپرسید آیا طرف مقابلتان بهترین دوستتان هست یا نه؟

2- راحت وصادقانه باهم صحبت کنید ، همانطور که پس از صرف هر وعده ی غذایی ، آشپزخانه تان را تمیز می کنید نگذارید نگرانی یا مشکلات یا سوءتفاهمات روی هم تلنبار شوند آنها را باهم در میان بگذارید.

3- آنچه را می خواهید در خواست کنید . شما لیاقت مطرح کردن خواسته تان را دارید و اگر رابطه درست باشد طرف مقابلتان بیش از هر چیز می خواهد که شما را خوشحال کند .اینکار را از او نیز بخواهید.

4- تفاوت هایی را که باهم دارید بپذیریدو روانشناسان به این می گویند پذیرش بی قید وشرط. یک قانون بزرگ زندگی این است " آدم ها عوض نمی شوند" پس هیچگاه خوشی تان را مشروط به تغییر کسی نکنید.

5- بهترین ها را انتظار داشته باشید. یعنی بدون اینکه قضاوت یا پیشداوری کنید با انتظار داشته باشید که طرف مقابلتان کار درست را انجام داده و دلیل خوبی داشته است. یکی از زیبا ترین جمله هایی که می توانید بگویید " من به تو ایمان دارم".

6- به طور مداوم طرف مقابلتان را تشویق کنید ، همیشه به او بگویید که چقدر خوب، زرنگ ، باهوش و توانمند است و در نهایت به طرف مقابلتان بگویید "تو بهترین هستی".

7- شنونده ی خوبی باشید .مهارت گوش دادن فعال را فراگیرید معمولن گوش دادن " جادوی سفید " است که باعث ایجاد اعتماد سریع و عشق ماندگار بین دو نفر می شود .

البته نکات دیگری نیز در این راستا می تواند تسهیلگر یک رابطه سالم عاشقانه باشد اما مجال بیان نیست

خواندن ، پذیرفتن ، عمل کردن و باور داشتن چهار واژه ای است می تواند شما را به مسیر درست زندگی رهنمون سازد امید دارم در سال آینده با تامل در زندگی تان به چیزهایی که دوست دارید برسید و دنیای شاد ی و کامیابی را تجربه کنید .


Wink Wink Wink



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: بازبینی روابط زناشویی ,
[ دو شنبه 14 دی 1392 ] [ 19:5 ] [ آرتمیس ]

دگر صبح است و پایان شب تار است
دگر صبح است و بیداری سزاوار است
دگر خورشید از پشت بلندی ها نمودار است
دگر صبح است
دگر از سوز و سرمای شب تاریک
تن هاما نمیلرزد



******


*شادی بی پایان خنده*
یک دوست بسیار خوش ذوق من برایم نظری را ارسال فرمودند با اجازه این دوست خوب آن را برای شما عزیزان می گذارم :

آنکه جای کافی برای دیگران دارد
صمیمانه تر می تواند با دیگران بخندد
با دیگران بگرید
بیا تا جبران محبت های ناکرده کنیم
بیا آغازکنیم
فرصت گرانی را به دشمن خویی از کف داده ایم
وکسی نمی داند چقدر فرصت باقیست تا جبران گذشته کنیم
دستم را بگیر
ساده است ستایش گلی
چیدنش و از یاد بردن که گلدان را آب باید داد
ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتنش بی احساس عشقی
او را به خود وا نهادن وگفتن که دیگر نمی شناسمش
باری
زیستن سخت ساده است وپیچیده نیز هم
در راه جلجتا،در راه گانوسا
در تمامی راه ها سنگ هایی افتاده است
که وا می داردمان
تا آهسته گام بردارم
بایستیم
به افتاده ای یاری دهیم
تا چون ما باز ایستادن را بیاموزد
پیش از آنکه واپسین نفس را برآرم
پیش از آن که پرده فروافتد
پیش از پژمردن آخرین گل
برآنم که زند گی کنم
برآنم که عشق ورزم
برآنم که باشم
دراین جهان ظلمانی
دراین روزگار سراسر از فجایع
دراین دنیای پرازکینه
نزدکسانی که نیازمند منند
کسانی که ستایش انگیزند
تا دریابم
شگفتی کنم
باز شناسم،که ام،
که می خواهم باشم
تا روزها بی ثمر نماند
تا ساعت ها جان یابند
لحظه ها گرانبار شوند
هنگامی که می خندم
هنگامی که می گریم
هنگامی که لب فرو می بندم
درسفرم به سوی تو،به سوی خود،به سوی خدا
که راهی است ناشناخته،پرخار،ناهموار
راهی که باری در آن گام می گذارم که قدم نهاده ام و سر بازگشت ندارم
در راه دیروز به فردا زیر درختی فرود می آیم
درسایه اش
برای لحظه ای کوتاه از زندگی ام
اندیشه کنان به راه خویش
اندیشه کنان به مقصدخویش
اندیشه کنان به راهی که پس پشت نهاده ام
اندیشه کنان به تمامی آنچه درحاشیه این راه گسترده است
آنچه شایسته تحسین است نه بایسته تاراج شدن
آنچه شایسته عشق ورزیدن است نه بایسته کج اندیشی
آنچه شایسته به جای ماندن در خاطره است نه بایسته به سرقت بردن

شگفت انگیزی زندگی با آگاهی به ناپایداریش
در جرات تو شدن
در شجاعت من شدن
درشهامت شادی شدن
در روح شوخی
درشادی بی پایان خنده
درقدرت تحمل درد تهفته است




*********

پله ها را دوتا یکی میکنم

هوس آسمان دارم!.. هوس پریدن!..

خدایا دستم را می گیری؟...



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: *شادی بی پایان خنده* ,
[ یک شنبه 19 دی 1392 ] [ 18:21 ] [ آرتمیس ]

دددددرررررررررررررررررررررررررررررررووووووووووووووووووووووووووووووووووووووودددددددددددددد

درود وصد هزار درود بر تمامی اهالی جواهر کلبه ام
و بخصوص دوستان عزیز و وفادار خوب خودم...

من برگشتم....

از اینکه مدتی نبودم پوزش می طلبم ..
خوووووووووووش گذشت...جای همتون را سبز کردم.....
حیف نشد بیشتر بمونم....

خیلی چیزا تو ذهنمه که میخوام راجع بهش حرف بزنم..
خیلی آموخته ها دارم... و البته دلم برای همتون تنگ هم شد ها!!

یکی از اون چیزا زیبا دیدن و باور داشتنه.

زندگی زیباست اگر زیبا ببینیم ..

آدم هر جور به زندگی نگاه کنه، زندگی براش همونطور میگذره..
اگه بخواد سخت بگیره زندگی واسش سخت میشه، اگه هم آسون بگیره، مشکلات زود میگذرن و شادی ها می مونه.

شما به هرچی بخواین می رسید.. فقط کافیه که باور داشته باشید!

کافیه خودتونو در شرایطی ببینید و قرار بدید که به اون چیزی که میخواین رسیدین..

پس بیاین از همین الآن زیبایی ها و خوبی های زندگی رو ببینیم و حسشون کنیم..
بیاین ترس و دلهره ها رو دور بریزیم و به روزای روشن فکر کنیم..
بیاین امیدوار باشیم و شکرگزار..
خدا رو شکر کنیم که زنده ایم و نفس می کشیم و این قدرت رو داریم تا فرداهامونو بسازیم.

انسان گفت: خدایا به من همه چیز بده تا از زندگی لذت ببرم،
خدا گفت: من به تو زندگی دادم تا از همه چیز لذت ببری.

***
من دوستای تازه خیلی خوبی پیدا کردم...
چیزهای جالب خیلی زیادی هم درک کردم...
خیلی خوشحالم...فقط همینو میتونم بگم...
سر فرصت میام و آموخته هامو بیشتر مینویسم براتون...( همین خودش سوغاتی های محفوظه دیگه!)
همتونو دووووووووووووووووست دارم.... Wink Wink



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: درود وصد هزار درود,
[ یک شنبه 2 دی 1392 ] [ 10:29 ] [ آرتمیس ]

به اونی که گفت:

 

فکر نکن  فقط تویی که مشکل داری بعضی وقتا کاسه خودمون کوچیکه اره منم یه مشکلاتی برام پیش اومد از خدا هم بریدم چه برسه بهن بندش ولی دیدم فقط من نیستم
هیجوقت هم نمیگم اشتباه کردی یا نه چون هرکسی بهتر میدونه چی به سودشه.


 جوابم بهش:

 


من کی گفتم فقط منم که مشکل دارم؟؟!!! از اون گذشته من اصلا کی نالیدم؟؟؟ که خودم خبر ندارم!!!

من همیشه میگم...غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر.....حالا هر کی در یه بادیه ای ...میلیونها مثل خودش سرگردون داره دور و برش. Rolling Eyes Rolling Eyes

بگم خدا خودش کمکت کنه..شعار دادم...
بگم حرف بزن خودتو خالی کن...یا چراغ راه شو...بازم سمبلیک حرف زدم...
بگم اروم باش....زندگی ادامه داره...صبوری کن...بازم میشه رفع تکلیف...

فقط میتونم بگم از هر چی ناامید شدی....از خدا نشو!!! همین Wink Wink

ادم همیشه یه قدم مونده به رسیدن به هدف دست از تلاش میکشه!! .. همون یه قدم از خدا نبری...پیروز شدی!! Wink Wink Mr. Green Mr. Green




موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: فکر نکن فقط تویی که مشکل داری , جوابم بهش,
[ یک شنبه 19 دی 1392 ] [ 13:29 ] [ آرتمیس ]

تنهایی


وقتی رفتم کم کم حس میکنی کل دنیا رفته . آخه تو هیچوقت نفهمیدی من چن نفر بودم !!

_________________



زندگیم اکنون


پاسخم به مشاورم امروز:

من اکنون

در زمان "ضد حال استمراری" زندگی می کنم!!! Rolling Eyes Cool Cool

_________________

اتاقم!
صبح كه از خواب بيدار شدم اولين سوالي كه برام پيش اومد اين بود؛ من كجام؟!!!!

Neutral Neutral

_________________

كمبود شونه!
شونه آدم كه هيچي!

شونه تخم مرغ هم پيدا نميشه

سرمون رو بزاريم روش يه دل سير گريه كنيم!!!! Rolling Eyes Rolling Eyes

_________________

حق!
آنهايي كه همه ته ديگ سيب زميني ها را ميخورند

روزي حق شما را هم خواهند خورد!!

حالا ببين كي گفتم






موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: تنهایی , زندگیم اکنون , اتاقم! كمبود شونه! حق! ,
[ یک شنبه 17 دی 1392 ] [ 20:12 ] [ آرتمیس ]


چند ماهي است كه بيمار وفايت شده ام
چند صباحی بود که از فرط بیماری دست و دلم به کاری نمی رفت .
دیروز دلواپست بودم ! انگار بی من خوش می گذرانی ؟


یادت هست کی از هم جدا شدیم ؟ من که یادم نمی اید
مغزم پر شده از افکار واهی
راستی مژده دارم برایت

همونایی که میگفتی قصد سوء استفاده دارن ازم..امروز بجای تو زیر پر و بالم را گرفتن و نذاشتن که بمیرم....
تو هم که معلوم نیست....

تبریک می گویم . الحق که کارت را خوب بلدی !
بدی را در حق من تمام کردی

هر روز و هر شب اسمت می آید و می رود و هی جلوی چشمانم رژه می رود و قدم می زند و هی یاد گذشته می افتم هی تکرار می شوم و تکرار می شوم و تکرار ...
انگار من همین بودم و همین می مانم و همین قدر تکرار می شوم و هی می میرم و زنده می شوم !

و قسمتم از عشق تو هیچ بود و هیچ ....



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: بيمار وفايت,
[ یک شنبه 20 آبان 1392 ] [ 20:12 ] [ آرتمیس ]

يادش بخير!

 


یاد خسرو شکییبایی بخیر که با غیرت تو فیلم هامون داد میزد:

این زن سهم منه

حق منه

عشق منه

طلاقش نمیدم...

قشنگ بود



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: يادش بخير! ,
[ یک شنبه 12 آذر 1392 ] [ 17:12 ] [ آرتمیس ]


چندروز پیش که توی فنجان خودم قهوه ریختم ودیدم قهوه جوش هنوز قهوه دارد فنجان صورتی بی دسته را از قفسه برداشتم و پر کردم.مارتا همیشه توی این فنجان قهوه میخورد. فنجان ها را به اتاق نشیمن بردم و گذاشتم روی میز کوچک وسط.مارتا و من هرروز صبح روی همین راحتی ها مینشستیم و قهوه میخوردیم.جای همیشگی خودم روبروی شیشه سرتاسری نشستم و قهوه ام را خوردم. به خیاط نگاه کردم و با صدای بلند با فنجان بی دسته ی پراز قهوه و راحتی خالی حرف زدم.


بندی از سه کتاب زویا پیرزاد


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: فنجان قهوه,
[ یک شنبه 14 آذر 1392 ] [ 22:12 ] [ آرتمیس ]

نون و خون

 

 

 

بعضی ها توی سفره خیلی ها نون نمیذارن ، خون میذارن

وقتی نون یکی رو تو سفره یکی دیگه بذاری و با قدرتی که برای یه مدت خدا در اختیارت گذاشته

سفره یکی دیگه رو بی نون کنی

لقمه خون میشه به دل خونواده اون بعضی ها

ولی افسوس که.........

ولش کن ........ این نیز بگذرد



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: نون و خون,
[ شنبه 19 مهر 1392 ] [ 14:30 ] [ آرتمیس ]

خبرها چقدر زود میپیچه...

 

 



خالم برای چندمین باز از شیراز بهم زنگ زد...خست شدم و گوشیمو خاموش کردم .از رو نرفت و به مادرم زنگ زد...
یکی نیست بگه من اگر پسرتو میخواستم همون دفعه قبل  بهش جواب رد نمیدادم.. حالا  با خودش فکر کرده چی در من عوض شده؟؟!! که ممکنه باعث بشه من نظرم نسبت به ازدواج با آقازادش تغییر کنه!!
اونم کسی که ازش چندشم میشه.اااااااااااااااای
گرفتاری و استرس های زندگی شخصیم یه طرف
ایناو مزاحمت های بیب ها هم یه طرف!!
کفتار ها
کفتار ها
کفتارها

اما هیچ کدوم اینها باعث نمیشه که من دوباره به عقب برگردم...
مسیر من فقط رو به جلوست.. فعلا...من آرتا دعا لازم!!! Wink Wink Wink



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: خبرها ,
[ شنبه 17 مهر 1392 ] [ 14:30 ] [ آرتمیس ]

خداحافظی

 

 



شده آهنگ هایی را که با تمام وجودت دوست داری....چون قبلابا اون (همون او ) گوششان میدادی...مجبور بشی باهاشون خداحاظی کنی؟؟!! چون تورو یاد اون میندازن!!

Embarassed Embarassed Embarassed
خب ممنونم ... همینقدرم که سرتان را تکون میدین کافیه


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: خداحافظی ,
[ شنبه 15 مهر 1392 ] [ 22:16 ] [ آرتمیس ]

نماز

 


نمیدونم چرا تازگیا اغلب شب ها در خوابم دارم نماز میخونم...
یهم خودم را میبینم که چادر یسفید به سرمه و مشغول نمازم....اونم با چه تمرکزی...!!!وصف ناپذیر!! خداییش عجب ارامش سحر امیزی هم به ادم میده.. اخه حس ها د رخواب چندین برابرن!!

این روزها که میگذره خوشحالم... خوشحالم که میگذره!!
سفر پدرم باعث شد که سفر شخص خودم را کمی به تاخیر بندازم...
خیر فی ما وقع!!

قربون محبت همتون... با دعاهای قشنگتون...


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: نماز ,
[ شنبه 14 مهر 1392 ] [ 20:16 ] [ آرتمیس ]

آقای انیشتین

 

 


امروز داشتم یه مرور کلی از ۷ و ۸ سال گذشته عمرم میکردم. وقتی جز به جز رو جداگونه بررسی کردم دیدم قانون اتفاق بزرگ انیشتین همه جاش صادقه یه جورایی هم البته همون قانون سوم نیوتن البته... همه حوادث مهم زندگیم با یه اتفاق شروع شد .

یه اتفاق با انرژی زیاد .

بعد از اون بطن حادثه شکل میگیره که بسته به نوعش از چند روز تا چند سال طول میکشه و بعد فروپاشی شروع میشه و اون حادثه تموم میشه.

ولی هیچوقت تموم نمیشه بلکه با فروپاشی یک اتفاق ٬ یکی دیگه در حال ساخته شدنه که ما بعدا میفهمیم.... شاید چند روز شایدم چند سال بعد.

مهم اینه که با از بین رفتن یک چیز ناامید نشیم که از دست رفت. بلکه امیدوار باشیم که شاید بهترش داره ساخته میشه.


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: آقای انیشتین ,
[ شنبه 10 مهر 1392 ] [ 19:16 ] [ آرتمیس ]

یکی درخت گل در میان خانه ماست
که سروهای چمن پیش قامتش پستند

حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد
علی‌الخصوص که «پیرایه‌ای» بدو بستند

به سروگفت یکی میوه‌ای نمی‌آری
جواب داد که آزادگان تهی دستند

سعدی (رحمت خدا بر او باد که زبان فارسی را جلا و جلوه‌ای دیگر بخشید)


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: درخت,
[ شنبه 6 مهر 1392 ] [ 14:16 ] [ آرتمیس ]

دل شیفته


من یک مرض دارم؛ هنگامی که به یک شاهکار هنری بر می‌خورم احساس می‌کنم عاشقم. بدی کار آن‌جاست که شاهکارها معمولا به تغزل می‌زنند، و این مزید بر علت می‌شود.


خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت
رهی دیگر نمی‌داند دری دیگر نمی‌گیرد

Confused Confused Confused ولی حالا گمونم مرضم یه چیزیش شده...
هیچی بهم حسی خاص نمیده


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: دل شیفته ,
[ شنبه 4 مهر 1392 ] [ 19:16 ] [ آرتمیس ]

تلفات لازمه رسیدن به کامیابی است

 

 


با دوستم ... صحبت می‌کردیم. حرف به این‌جا کشیده شد که ما فقط پیروزی‌ها را می‌بینیم بدون این که به شکست‌های کنار آن‌ها توجه کنیم. همچنین به فرآیند پیچیده و دشواری که برای حصول یک پیروزی لازم است، کلا بی‌توجه هستیم.

چقدر به شبانه روزهایی که جیمی هندریکس مدام می‌نواخت بدون این لحظه‌ای از سازش جدا شود، فکر کرده‌ایم؟ تعداد ناکامی‌هایی که ادیسون در راه دست‌یافتن به لامپ برق داشت را می‌دانید؟ سرهنگ ساندرس در بازاریابی برای دستور سرخ کردن مرغ کنتاکی بارها و بارها جواب رد شنید. استیو جابز و استیو وزنیاک پیش از آن که شرکت اپل را تاسیس کنند به شرکت اچ‌پی رفتند که ابداع خود را معرفی کنند اما عذر آن‌ها به صورت نه چندان محترمانه‌ای خواسته شد. و نمونه‌های دیگری که خودتان حتما می‌دانید.

مساله‌ی مهم‌تر این‌است که به نظر می‌رسد که برای ادیسون شدن ادیسون به قربانی‌های زیادی نیاز است. حتما کسان بسیاری سعی کرده‌اند که در پا گرفتن انقلاب رایانه‌های شخصی، نقش مهمی ایفاء کنند اما یک بیل گیتس پدید آمده. ما از دیگران خبر نداریم، چون شنیدن قصه‌ی ناکامی چندان جذاب نیست.

بریتانیکا می‌گوید که از هر دویست و پنجاه نفر، یکی استعداد نابغه شدن دارد اما ما این تعداد نابغه نمی‌بینیم. چطور؟ چون ابر و ماه و خورشید و فلک در موارد خاصی دست به دست هم می‌دهند که این استعداد شکوفا شود. نوابغ احتمالی دیگر مشغول به کارهایی چون چوپانی و کارگری پمپ بنزین هستند…


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: تلفات لازمه رسیدن به کامیابی است ,
[ شنبه 2 مهر 1392 ] [ 18:16 ] [ آرتمیس ]

مهم نیست که چقدر محکم زمین بخوری

 

 

 


این ترجمه نوشته های یک یاز دوستامه براتون میگذارم:

بذار چیزی بهت بگم که خودتم می‌دونی. این دنیا همش آفتاب و رنگین‌کمون نیست، یک جای خیلی پست و نامطبوعه.
اصلا کاری ندارم که چقدر سرسخت هستی، دنیا به زانو درمی‌آردت و اگر نجنبی تا ابد به همین حالت نگهت می‌داره.
من، تو یا هرکس دیگه‌ای نمی‌تونه به محکمی زندگی ضربه بزنه.
قضیه این نیست که چقدر بتونی محکم ضربه بزنی، قضیه اینه که به چه محکمی‌ می‌تونی ضربه بخوری و ادامه بدی.
چقدر می‌تونی ضربه تحمل کنی و پیش بری.
این طوری می‌شه برنده شد.


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: مهم نیست که چقدر محکم زمین بخوری ,
[ شنبه 3 مهر 1392 ] [ 14:16 ] [ آرتمیس ]

چون ساختمان تاریخی هست

 


روز جمعه پیش که برای گشت و گذار و نهار خوردن به باغ سپهسالار رفته بودم، دوربین همراهم بود. در آن حوالی ساختمان‌ها و صحنه‌های جذاب و دیدنی زیادی هست که جان می‌دهد برای ثبت‌شدن در عکس. حتی اگر عکاس نباشی ممکن است به هزار و یک دلیل عکست در پنجاه سال آینده به درد کسی بخورد یا تصویری دیدنی و عتیقه شود از دوره‌ای که گذشته و چیزهایی که دیگر نیست. فی‌المثل دیدن عکس از دوره‌های مختلف همین منطقه‌ی باغ سپه‌سالار – که در طول صد سال اخیر تحول‌های زیادی به خود دیده – برای یک آدم صاحب ذوق و کنجکاو غنیمتی به حساب می‌آید.

اما از آن جایی که باید همیشه چیزی باشد که مایه حیرت، خشم و خنده شود، یکی از دربان‌ها (شاید هم پارکبان، متوجه نشدم) پدیدار شد و مرا از عکس گرفتن منع کرد. علت را پرسیدم، گفت چون ممنوع است. پرسیدم چطور ممنوع است؟ او که از نظر ظاهر و رفتار یک نمونه‌ی تمام عیار درجه‌یک از آدم‌هایی بود که در سی سال اخیر برای خدمت پرورش یافته، پاسخ داد که کلانتری … گفته عکس نگیرند. از رو نرفتم، و با این که حرف‌زدن با چنین گونه‌ای از انسان برایم دشوار است، سعی کردم خشمم را با بهت‌زدگی جایگزین کنم و بپرسم که در این خیابان چه چیز خاصی وجود دارد که نباید در عکس بیفتد؟ در ضمن اشاره کردم که هیچ خبری از تابلوی ممنوعیت عکاسی نیست. پاسخش عالی بود: «آخر این جا ساختمان‌های تاریخی وجود داره!».

در دنیایی که برای جلب جهانگرد حتی یک زیرپله‌ی قدیمی را تمیز و مرتب و برایش شجره‌نامه جور می‌کنند که هویتی پیدا کند و تو را به بازدید و عکاسی و خرج کردن تشویق کند؛ این سیاست‌گذاری و برخورد الحق جای تدبر و اعجاب دارد.

دیروز هم یه دوست هم جنسم بااین عنوان که خانم باعث جلب توجه شدی از کارش باز داشتن!!


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: چون ساختمان تاریخی هست ,
[ شنبه 1 مهر 1392 ] [ 19:4 ] [ آرتمیس ]

فکرهای پریشان

 

 



به آن قطره‌ی آخری که باعث سریز شدن لیوان است، معمولا کم‌لطفی می‌شود…

از بدترین چیزهایی که ممکن است سر آدم بیاید، بی‌انگیزه‌شدن است. نمی‌دانم که بی‌انگیزه‌شدن مقدم بر افسردگی است یا نتیجه آن؛ فقط می‌دانم به هم مرتبط‌اند.

امید را نباید از دست داد، اما امید به چه را؟

گاهی در قصه‌ها صحبت از کسانی می‌شود که در جزیره‌ای گرفتار شده‌اند و تمام سعی و آرزو‌شان خارج شدن از آن است. اما من نمی‌دانم که می‌خواهند خارج شوند که به چه باز گردند؟

و وقتی که اصطلاحا روزی، روز شما نیست نوشتن چه سخت می‌شود. خصوصا زمانی که نمی‌خواهید در نوشته‌تان خیلی گله و شکایت کنید.



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: فکرهای پریشان ,
[ شنبه 28 شهريور 1392 ] [ 14:4 ] [ آرتمیس ]

کفش‌هایم

 

 



چند تا جعبه‌ی کفش گوشه کمد. مهم‌ترین لباس انسان شاید کفش باشد، باور کنید که این بهانه‌ی من برای خرید کفش‌های متعدد و گران نیست؛ کفش واقعا مهم است. گرچه اعتراف می‌کنم که بیشترین خرج‌ پوشاکی من به کفش مربوط می‌شود. استفاده‌ کننده‌ و نگهدارنده‌ی بدی نیستم و حداقل روزی یک ساعت پیاده‌روی می‌کنم، بنابر این فکر می‌کنم که مستحق خرید کفش نسبتا خوب هستم.

از این پس قصد دارم که هر چند وقت یک بار، یکی از کفش‌هایم را معرفی و در موردش صحبت کنم. به نظرم فایده‌اش این است که خواننده‌ها با دقت بیشتری کفش بخرند و با پاهای‌شان مهربان‌تر باشند. خصوصا خانم‌های محترم که استعداد عجیبی در خریدن کفش‌هایی دارند که پاهای‌شان را سلاخی کند.

به عنوان مقدمه چند یادآوری یا توصیه ابتدایی پراکنده می‌کنم:

۱. شب کفش بخرید، چون در شب پای منبسط شده است.
۲. کفش را با گونه‌ای جوراب امتحان کنید که معمولا به پوشیدن آن عادت دارید.
۳. به هیچ وجه کفش نوک باریک یا پنجه تیز نخرید. من نمی‌دانم این نوع کفش‌ها اختراع کدام شکنجه‌گری هستند، اما این مخترع باید محاکمه شود.
۴. جوراب نخی و حوله‌ای برای جلوگیری از تعریق زیاد مفید است. عوام معمولا برعکس این فکر می‌کنند چون جوراب‌های مزخرف به پا می‌کنند.
۵. طراحی کفش خوب یکی از باارزش‌ترین و مشکل‌ترین طراحی‌های جهان است. برای همین است که این قدر طراح خوب کفش کم داریم. به نظر من طراح خوب کفش، پا را می‌شناسد و حین طراحی هر قسمتی فکر می‌کند که این قسمت چه معامله‌ای با پای پوشنده خواهد کرد.
۶. حدالمقدور کفش ایرانی نخرید. سعی کنید مبلغ قابل توجه خرید کفش غیر ایرانی را از هر منبع مناسب و و مشروعی تهیه کنید، اما سعی کنید کفش ایرانی نخرید (از این توصیه متاسفم).
۷. روی پایتان حساس باشید. ممکن است تا به حال نبوده‌اید و بلاهای مختلفی سر آن‌ها آمده باشد، اما اگر اوضاع خیلی بد نباشد «ماهی را بعضی اوقات می‌شود نسبتا تازه در بعضی بازارها یافت».
۸. اگر دیابت دارید به شکل وحشتناکی باید به کفش‌های‌تان توجه کنید، حتی اگر لازم است برای خرید کفش مناسب دیابتی از بانک وام بگیرید.
۹. به کفش زیر پنجاه دلار و بالای سیصد و پنجاه دلار مشکوک باشید (قیمت خرده‌فروشی).
۱۰. صندل کفش نیست و صندل لا انگشتی در خیابان و روی اسفالت حماقت است.
۱۱. کفش بی‌پاشنه خوب نیست اما کفشی با بیش از سه و نیم سانت پاشنه نوعی جنایت مخفی در حق بدن است.
۱۲. اگر کودکی دارید در خرید کفش برایش دقت مضاعف بذل کنید.
۱۳. هیچ وقت به وعده‌ی «اشکالی ندارد، بعد جا باز می‌کند» دل خوش نکنید. جا باز می‌کند اما به چه قیمتی؟ اندازه‌ی پای‌تان را دقیقا بدانید و کفش خوش‌قالب مناسب با آن بخرید. متوجه باشید که جا باز کردن کفش به قیمت مجروح شدن پای‌ شما رخ می‌دهد.

همین دیگه.


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: کفش‌هایم,
[ شنبه 26 شهريور 1392 ] [ 14:4 ] [ آرتمیس ]

مرگ

 

 

 



هر که شبانه روز بیست بار یاد مرگ باشد، همراه شهیدان جنگ احد، برانگیخته خواهد شد.
محمد رسول الله (ص)

یکی از همکارانم دختر خانمی جوان، دانشجو و زحمت‌کش است که با کارکردن به خانوادهء بی‌پدر روزی می‌رساند.
دوستی دارد که حتی نامش را نمی‌دانم، گاهی دیده‌امش و از روی ادب به هم سلام کرده‌ایم.
خبردار شدم که خواهر نوزده‌ سالهء آن دوست فوت‌شده است. رفتم از همکارم کم و کیف را پرسیدم. از بزرگراهی رد می‌شده که ماشینی به او می‌زند، جزییات هنوز مشخص نیست. دخترک ورزشکار و بی‌مادر بوده در خانواده‌ای پر جمعیت و باز هم زحمت‌کش.

غصه‌ای دلم را گرفت. غصه از جنسی که نمی‌دانم درست چیست. تنها قسمت خوب این است که پدر دست‌های کارکردهء خود را به پزشک بیمارستان نشان‌داده و گفته «من این‌ها را این‌طوری بزرگ کرده‌ام، اعضایش را تازمانی که نمرده به کسانی بدهید که لایق باشند». اعضای دخترک مرگ مغزی شده را جدا می‌کنند و چند جان نجات می‌یابد. خدایش بیامرزد.

این هشدار دهنده‌ترین شکل مرگ است: قاطع، غیر منتظر، فوری و بی‌گذشت. همه چیز آن‌طور چیده می‌شود که انگار قرار است بی‌هیچ تردیدی روی دهد. اصلا مرگ زمانی می‌آید که قطعا پیروز است، و زندگان بیدار را عبرت ناگرفته و مبهوت بر جا خشک می‌کند.


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: مرگ ,
[ شنبه 18 شهريور 1392 ] [ 22:4 ] [ آرتمیس ]

بهترین قسمت

 

 



اگر فرصتی باشد، نگاه‌کردن به مدل‌های مختلف کفش را دوست دارم. دو سه روز پیش حین یکی از این بازدیدها در فروشگاهی، که لباس و لوازم اسکی نیز می‌فروشد، دیدم که خانم و آقایی با هیبت از ما بهتران مشغول آزمایش کفش و لباس اسکی هستند – به نظرم وجنات‌شان چندان به اسکی و ورزش تناسبی نداشت. زیر چشمی نگاهی به قیافه و حرکات‌شان کردم و به سوی دیگر فروشگاه راه افتادم. حین دور شدن شنیدم مشتری به فروشنده می‌گوید: «بهترین قسمت اسکی همین خریدشه دیگه!».


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: بهترین قسمت ,
[ شنبه 20 شهريور 1392 ] [ 12:4 ] [ آرتمیس ]

فیلم کلیک

 

 


اینروزها همش پلان های مختلف اینم فیلم در سرم میچرخه.



زمانی که یک فیلم آمریکایی سرگرم‌کننده را تماشا می‌کنم، توقع زیادی ندارم: همین که تفریح سالم دو ساعته‌ای باشد که کمی به اعصاب تمدد بدهد، برایم قابل قبول است.

اما کلیک ساختهء آدام کوراکی فکرم را بیش از یک فیلم صرفا سرگرم‌کننده مشغول کرد.

قصهء فیلم حکایت آشنای زندگی یک کارمند میان‌رتبهء آمریکایی است که پی چیزی که در دنیای امروز موفقیت می‌گویندش، سگ‌دو می‌زند. طبیعی است که او نه تنها از خانواده و اطرافش، بلکه از خودش هم غافل می‌شود و هوش و حواسش مدام پی این است که از شرکای شرکتی شود که در آن کار می‌کند.
او از همه چیز خسته و عاصی است: فرزندانش، همسرش، سگش، منشی‌اش، والدینش، پسربچهء همسایه و ریموت‌کنترل‌های مختلفی که هیچ‌گاه نمی‌تواند کارکردشان را تشخیص دهد. یک شب می‌رود که یک ریموت‌کنترل همه کاره بخرد که لااقل از این دردسر نجات یابد.

اما ریموت کنترل که از یک مرد عجیب می‌خرد نه تنها ابزارها را کنترل می‌کند، بلکه قادر به کنترل آدم‌ها و پس و پیش کردن زندگی نیز هست.
او به فکر می‌افتد که بخش‌های کسل‌کننده و ظاهرا ناخوش‌آیند زندگی‌اش را به کمک آن رد کند و ماجرای اصلی شروع می‌شود…

آدام سندلر بازیگر اصلی فیلم است و مثل همیشه شخصیت شناخته‌شدهء خودش بیشتر نمایان است تا شخصیتی که نقشش را ایفا می‌کند. اما خب این حالت نادلپذیری نیست و پیش از این در فیلم‌هایی مثل مدیریت خشم، به دل نشسته. قوت دیگر فیلم در نورپردازی ملایم و فیلم‌برداری موقر آن است – با وجودی که من معمولا حواس خودآگاهم خیلی به کیفیت فنی فیلم‌های سینمایی توجه ندارم، این ویژگی در نظرم چشمگیر آمد.

نویسندهء فیلمنامهء کلیک به نکتهء شایع و شناخته‌‌شدهء دنیای امروز اشاره می‌کند:
**********
گذشتن از همه چیز برای رسیدن به چیزهای عامه‌پسندی که معلوم نیست چندان رضایتی از داشتن آن‌ها عاید آدم شود. اما بدبختی این است که زندگی دکمهء برگشت ندارد، بدبختی بدتر این است که خیلی‌ها متوجه نیستند که چه چیزهایی را برای به دست آوردن چه چیزهایی از دست داده‌اند.


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: فیلم کلیک ,
[ شنبه 15 شهريور 1392 ] [ 21:4 ] [ آرتمیس ]

عارضه‌های قومی من: بت‌سازی و بت‌شکنی

 


مقدمه: می‌خواهم از رفتارهای بدی که در خودم می‌بینم، و در دیگران نیز فراوان دیده‌ام، بنویسم. برای همین جمعی‌بودن نام عارضه‌های قومی را بر آن گذاشته‌ام.

مشارکت شما و شرح‌ این که این صفات را چقدر در خودتان می‌یابید، باعث می‌شود که بدانم – و بدانیم – که در تعمیم این آسیب‌شناسی چقدر درست عمل‌کرده‌ام و چقدر غلط.

من جمعی می‌گویم و شما فردی‌اش را بگویید، و هر دو نخواهیم که با از دیگران سخن‌گفتن سهم و بار مسوولیت شخصی‌مان را کم کنیم. می‌دانید که قدم نخست بهترشدن، پی‌بردن فعال به ضعف‌هاست.

***

زمانی که کسی در زندگی‌مان ظاهر می‌شود و نظرمان را جلب می‌کند، با هیجان و هیاهوی بیرونی و درونی زیادی از او استقبال می‌کنیم. حتی گاهی به عرش می‌رسانیمش و مدام از سجایا و فضایلش داد سخن می‌دهیم. کم‌کم درمی‌یابیم که بتی ساخته‌ایم چیزی نیست که تصورش را داشتیم و شروع می‌کنیم به نق‌زدن و شکایت کردن. حتی گاهی ادعا می‌کنیم که فریبش خورده‌ایم. رفته‌رفته تمام مصیبت‌ها را به او نسبت می‌دهیم و کاری می‌کنیم که فرد نگون‌بخت با سر از آن بالایی که بردیمش سقوط کند. پس از آن پی شخص دیگری می‌گردیم که این بلا را سر او درآوریم.

این رفتار در رابطه‌های مختلفی دیده می‌شود؛ از یافتن جفت تا انتخاب شریک. اما یکی از بارزترین و عمومی‌ترین اشکل آن در برخوردمان با بعضی از رجل سیاسی دیده می‌شود.


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: عارضه‌های قومی من: بت‌سازی و بت‌شکنی ,
[ شنبه 14 شهريور 1392 ] [ 9:4 ] [ آرتمیس ]

عنوان نمی‌گذارم که در عنوان نمانید

کارهای متعددی نیز باید بکنم – مثل بقیه البته. اما مشکل این‌جاست که بلد نیستم بدون اضطراب و با نظم و ترتیب از دوره‌های شلوغ عبور کنم: صبح بلند شوی و بتوانی چند ساعت کار مفید کنی، بدون این احساس که شاخ غول شکسته‌ای.

اما به نظرم زمانه دارد عوض می‌شود و همه کسانی که آخرین نفس‌های زندگی و معاش راحت‌طلبانهء باری به هر جهت را حس کرده‌اند، باید برای تغییردادن خودشان دست به کار شوند. من هم همین طور.


موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: در عنوان نمانید,
[ شنبه 14 شهريور 1392 ] [ 14:4 ] [ آرتمیس ]

پیمودن درست مسیر نوعی سلوک است


بسی از کتاب‌هایی که می‌توان آن‌ها را تحت عنوان «در دو ساعت و نیم موفق شوید» فهرست کرد، از هدف و تعیین هدف و اهمیت این‌ها می‌گویند. واضح است که درست می‌گویند؛ چون برای این که به چیزی برسید ابتدا باید آن را با آداب خاصی مشخص کنید و سپس به سوی آن گام بردارید.

اما نکته‌ء مهمی در این رابطه وجود دارد که ظاهرا اکثر افراد از آن غافل هستند: شیوهء رسیدن به هدف نه تنها از کم‌اهمیت‌تر از هدف نیست، بلکه در بسیاری از موارد شاید مهم‌تر باشد. مثلا تصور کنید که کسی می‌خواهد با شخصی رابطه‌ای نزدیک و منحصر به فرد داشته باشد، یک روش رسیدن به این هدف ربودن آن شخص و در بند کردن‌اش است. شاید این مثال به نظر اغراق‌آمیز برسد اما به نظر من کسانی که برای رتق و فتق معاش بخش مهمی از اصول، روش‌ها و آداب را زیر پا می‌گذارند و بهانه‌شان «سختی زندگی» – و امثال آن است – بهتر از کسی نیستند که دلدار خود را می‌رباید و در بند می‌کشد. اگر برای دیدار و احسان به والدین فاتحهء ترافیک خیابان را بخوانیم کارمان چه حکمی دارد؟ این مثال‌های پیش‌پا افتاده را گسترش دهید تا ببنید قضیه «هدف وسیله را توجیه می‌کند» تا چه اندازه می‌تواند عواقب و عوارض وحشتناکی داشته باشد.

این است که معتقدم بخش رسیدن به هدف را حتما باید با شیوهء رسیدن هدف در کنار هم گذاشت و سپس ارزیابی کرد. قسمت شیوهء رسیدن آن قسمتی است که به آدمی و عمل او شکل می‌دهد.



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: پیمودن درست مسیر نوعی سلوک است ,
[ شنبه 13 شهريور 1392 ] [ 20:4 ] [ آرتمیس ]

احوال



نگرانی‌ها و احساسات این روزها با تعدد کارهایی که باید انجام دهم به هم آمیخته و ترکیب عجیبی ساخته است. در چنین شرایطی همیشه فکر می‌کنم که چگونه می‌توانم بین بخش‌های مختلف زندگی تعادل برقرار کنم.
شرایطی که دارم مثل صحنه‌های بزن و بکوب انیمیشن‌های تام و جری است که تام در آن سعی دارد یک‌تنه از وقوع چند حادثه جلوگیری کند! با این اوصاف فکر می‌کنم که نام کار گذاشتن بر فعالیت‌هایم، دلخوش‌کنک و گنده‌گویانه است.

لفظ کار خیلی جاندارتر و دشوارتر از بچه‌بازی‌های امثال من است. با شنیدن آن یاد استخراج معادن، حفر چاه‌های نفت در هوای داغ شرجی، زراعت و کشت، تنظیم اسناد مالی یا حقوقی برای شرکت‌های چند ده‌هزارنفری، ادارهء فرودگاه‌های بین‌المللی عظیم، و… می‌افتم. بعد به خودم می‌گویم: «خودت را مسخره کرده‌ای؛ کار!».

***

این روزها تصویری چندین بار در ذهنم تکرار شده است:

بادیه‌نشینی سپیدپوش در کنار شترش صحرای سوزان و خشکی را می‌پیماید و من از عاقبت نامعلوم‌ش در آن برهوت طلایی بی‌رحم وحشت می‌کنم.
عاقبت متوجه قدم‌های آهسته و پیوسته‌اش می‌شوم و می‌بینم که عظمت هر گامش صحرا را خفیف و خاضع می‌کند.



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: احوال ,
[ شنبه 11 شهريور 1392 ] [ 12:18 ] [ آرتمیس ]

21 کتاب یک زن ساده

 

 

 


مثل خیلی از افراد در نوجوانی چند جلد کتاب خوانده‌ام،
به این ترتیب از عنوان‌های خیلی خاص و دهان پرکن در فهرست‌ام خبری نیست. حصه به اندازه‌ء جثه!
دوم این‌که باید بگویم که من در این بیست و هفت سال موفق نشده‌ام هیچ کتاب بزرگ یا مهمی را کاملا بخوانم و تمام کنم.
سوم کتاب‌هایی که نام می‌برم نباید به هیچ وجه با یکدیگر مقایسه و سنجیده شوند.
چهارم اولویت در کار نیست و تقدم و تاخرها بر اساس چیزهایی است که در ذهنم آمده،
پنجم کتب مذهبی و آسمانی در این فهرست آورده نشده‌اند.

شش حضور در این فهرست به معنی بدی یا خوبی یک اثر نیست، به معنی تاثیر زیاد آن بر من و زندگی‌ام است.

اما کتاب‌ها:

۱. مثنوی مولوی. بوستان و گلستان سعدی و دیوان حافظ و رباعیات خیام: توضیح ندارد.

۲. دایی‌جان ناپلئون – ایرج پزشک‌زاد: اولین رمانی که خوانده‌ام. با توجه به شیوع و نفوذش به نظرم به راحتی می‌توان آن را یک اثر ملی دانست.

۳. راهنمای ویندوز ۹۵ (پیشرفته) – نوشته مارک میناسی: این کتاب نگاه مرا به رایانه‌ی شخصی عوض کرد.

۴. سیمای زنی در میان جمع – هانریش بل: از این رمان بسیار لذت بردم، اما دقیقا یادم نیست چرا. شاید به علت توجه خاص و پخته به ظرافت‌ها و جزییات.

۵. نیروی بی‌کران – آنتونی رابینز: انرژی مثبت و قدرت خطابه رابینز هنوز بعد از پانزده سال برایم جذاب و برانگیزاننده است.

۶.کویر و هبوط از دکتر علی شریعتی . گمان کنم بهترین کتاب ایرانی هم قرنی که خواندم این دو باشن.

۷. به کی سلام کنم؟ – سیمین دانشور: نویسنده‌ی این کتاب زن است، با همه‌ی قواره.

۸. فربه‌تر از ایدئولوژی – عبدالکریم سروش: سروش کتابی هم به این نام دارد اما من در این‌جا فقط مقاله‌ای به این نام را در نظر دارم. البته آثار سروش تا جایی که خوانده‌ام بر من موثر بوده‌اند (صحبت از اوایل دهه‌ی هفتاد است).

۹. هزار و یک شگفتی – ایزاک آسیموف: کتابی ساده و بسیار کم ادعا که در هر صفحه چیزی برای حیرت‌زده کردن داشت و مرزهای دنیایی که خواننده می‌شناخت را به راحتی در می‌نوردید.

۱۰. رفتار جنسی – تالیف حسن حصوری: در سال‌های نوجوانی پنهانی سراغ کتب پزشکی پدرم می‌رفتم و این کتاب را برای فهم دنیایی که درصدد کشف‌اش بودم، می‌خواندم. برخورد و موضع نویسنده علمی بود اما خشک و عصا قورت داده نبود.

۱۱. هزار و یک‌شب – ؟: واقعا ممکن است چنین چیزی را یک نفر نوشته باشد؟

۱۲. خام‌خواری – آرشاویر در آوانسیان: من هنوز خام‌گیاه‌خوار نیستم، اما نویسنده‌ء این کتاب توانست مرا به سلامت خورد و خوراک رایج مشکوک کند.

۱۳. نه برای لقمه‌ای نان – کونوسوکی ماتسوشیتا: نویسنده از بزرگان صنعت و کسب کار ژاپن است، او به من نشان داد که کسب و کار فقط آزمندی و پول به جیب‌زدن نیست و می‌تواند چون عبادت شریف باشد.

۱۴. طراحی‌های کلاسیک از نگاه فایدون: مجموعهء سه جلدی‌ای که انتشارات فایدون در معرفی هزار طراحی برجسته معاصر منتشر کرده است. این کتاب این قدر روی من تاثیر گذاشت که به دوستی پیشنهاد کردم شریکی بخریم‌اش و او نیز موافقت کرد (حالا بماند که سه جلد کتاب را چطور می‌شود شریک شد!)

15. شازده کوچولو1.اثر آنتوان دوسنت اگزوپری و شازده کوچولوی2 اثر ژان پییر داوید. توصیف زیباترین بینش خلقت و زندگی و تنهایی آدمی.

16. شورشی اثر اوشو.درک هستی از دید بصیرت.

17. امیلemil. اثر ژان ژاک روسو. تولد و تربیت روان و روح آدمی.انتشارات ناهیدش فقط تحریف نشدست..البته به نسبت سایر انتشاراتی ها.

18. قراردادهای اجتماعی از ژان ژاک روسو. پایه پرورش نسل پدید آورنده انقلاب کبیر فرانسه.

19. رساله جرایم و مجازات های سزار بکاریا!! هم ردیف کتاب ژان وان ژان.

20.پارک ژوراسیک. هیجان انگیز و لذت بخش ترین کتاب دوران نوجوانی پش از آنکه فیلمش در بازار بیاد.

21این ردیف را خالی می‌گذارم به یاد عنوان‌هایی که می‌دانم با این‌که تاثیرگذار بوده‌اند اما الان به یاد نیاوردم‌شان.

نویسندگانی چون جان گریشام، آرتور کونان دویل، فردریک فورسایت، آگاتا کریستی، میشل زواگو و… با آثارشان من تنبل معمولا بی‌حوصلهء گاهی بی‌انگیزه را شب تا صبح بیدار نگه می‌داشتند و با قصه‌پردازی لذتی می‌بخشیدند که فکر کنم با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. وظیفه داشتم که در این‌ جا از آن‌ها یاد کنم.



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: 21 کتاب یک زن ساده ,
[ شنبه 10 شهريور 1392 ] [ 13:18 ] [ آرتمیس ]

از دو روز دیگه تا حدود دو هفته به مسافرت می‌روم. دوست دارم مثل همیشه روزانه دقایقی را با شما سر کنم، اما نمی‌دانم مقدور می‌شود یا خیر. نه تنها در آستانه این ایام مشوش، بلکه همیشه برای تک‌تک شما آرزوهای خوب دارم.

برای عاقبت‌ به‌خیری و سعادت‌ هم دعا کنیم.



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: دعا کنیم, ,
[ شنبه 10 شهريور 1392 ] [ 10:18 ] [ آرتمیس ]

پشت نام‌ها


هیچ‌گاه به نام این یادداشت‌ها دقت کرده‌اید؟ من خودم به آن می‌گویم مجازی بودن، چون بودن‌اش را دارم شخصا تجربه می‌کنم. این‌که چه‌قدر فاصله هست بین «بودن» و «مجازی‌بودن»، قضاوتی نمی‌توانم بکنم. امیدوارم زیاد نباشد. اگر این اواخر در انتشار مجازی‌بودن اختلال‌هایی می‌بینید، مساله به بخش بودن باز می‌گردد. البته چیزهای مهمی نیست، زندگی یک آدم عادی است.

از دوستانی که جویای احوال می‌شوند و علت تاخیر می‌پرسند، تشکر می‌کنم.



موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسب‌ها: پشت نام‌ها ,
[ شنبه 3 شهريور 1392 ] [ 17:18 ] [ آرتمیس ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

چو جانان نباشد تن من مباد................ درود بر همه دوستان فرهیخته و فهیمم. با تخلص آرتمیس در خدمت شمام شاعر و نویسنده و پژوهشگر و نقاش و حقوق دان هستم این وبلاگ را برای این ساختم تا هر چه می خواهد دل تنگم در جایی ثبت کنم بلکه رد پایی باشد برای نشاط و آرامش و ریکاوری خودم و دوست دارانم در روزها و لحظه های سخت زندگی . چیزی شبیه حیاط خلوتی دوستانه به زودی بخشی مختص مشاوره حقوقی نیز در وبلاگم راه اندازی خواهم نمود تا درخدمت عزیزان نیازمند باشم و بدین طریق زکات دانش خویش را به بهترین وجه ممکن ادا نمایم. سپاسگذارم *****حضورتون خیر مقدم و لبریز عشق*** ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ ________________@@@@@ __@@@@@@@@@@@@@@ __@@@@@@@@@@@@@@ ___________________ _________@@@@@@@ _____@@@@@@@@@@@ ___@@@@@______@@@@@ __@@@@@_________@@@@@ _@@@@@___________@@@@@ _@@@@@___________@@@@@ _@@@@@___________@@@@@ __@@@@@_________@@@@@ ___@@@@@______@@@@@ ______@@@@@@@@@@@ _________@@@@@@@ _____________________________ __@@@@@____________@@@@@ ___@@@@@__________@@@@@ ____@@@@@________@@@@@ _____@@@@@______@@@@@ ______@@@@@____@@@@@ _______@@@@@__@@@@@ ________@@@@@@@@@@ _________@@@@@@@@@ __________@@@@@@@@ ___________@@@@@@@ ____________@@@@@@ ________________________ ____@@@@@@@@@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ _________________@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ ____@@@@@@@@@@@@@ █████____█████ ___██♥◊◊◊◊██_██◊◊◊◊♥██ _██♥◊◊___◊◊█_█◊◊___◊◊♥██ ██♥◊◊_____◊◊█◊◊_____◊◊♥██ ██♥◊◊______◊◊◊______.◊◊♥██ ██♥◊◊_______◊________◊◊♥██ _██♥◊◊______________◊◊♥██ __██♥◊◊___________◊◊♥██ ____██♥◊◊_______◊◊♥██ ______██♥◊◊__◊◊♥██ ________██♥◊◊ ___________██♥◊◊ _____________██♥◊◊ _______________██◊ مرا اینگونه باور کن: کمی تنها ،کمی بی کس,،کمی از یادها رفته خدا هم ترک ما کرده.... نمیدانم مرا آیا گناهی است؟ که شاید هم به جرم آن،غریبی و جدایی است مرا اینگونه باور کن...... ______♥♥♥♥♥♥♥♥__________♥♥♥♥♥♥ _______♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥_______♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ _____♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥____♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ _____♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥_♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ _____♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ______♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ _______♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ _________♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ____________♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ______________♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ _________________♥♥♥♥♥♥♥♥♥ __________________♥♥♥♥♥♥ ___________________♥♥♥♥ ___________________♥♥ __________________♥♥ _________________♥ _______________♥ ____________♥♥ __________♥♥♥ _________♥♥♥♥ _______♥♥♥♥♥♥♥ _______♥♥♥♥♥♥♥♥ ________♥♥♥♥♥♥♥♥ __________♥♥♥♥♥♥♥♥ ____________♥♥♥♥♥♥♥ _____________♥♥♥♥♥♥ _____________♥♥♥♥♥ ____________♥♥♥♥ _________♥♥♥♥ ╬═♥╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬═♥╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ________♥╗╔╗═ ♫╔ ╗╔╦╦╦═♫║║╝╔ ╗╚ ╣╔║║║║╣╚♫╗╚╝╔ ╝═╩♫╩═╩═╚╝♫═╚ ஜ۩۞۩ஜ imanஜ۩۞۩ஜ .. ღ ღ ღ... I Love you .I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love
آرشيو مطالب
دی 1393
خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 فروردين 1392
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 317
بازدید کل : 42782
تعداد مطالب : 411
تعداد نظرات : 34
تعداد آنلاین : 1