من قدر زن بودنم را می دانم!
من زن نشدم که در حسرت بوسه ای باشم ، زن شدم که بوسه ای از جنس آرامش بیافرینم ،من زن نشدم که همخواب بیخواب ها شوم ، من زن شدم که برای خواب کسی رویا باشم ، من زن نشدم که حسرت آغوشی عاشقانه داشته باشم من زن شدم که آغوشی برای تنهایی عشقم باشم!
من زنی نیستم که تنهایی ام را پیش فر وش کنم چون خوب می دانم خریداران امروز بسیار پرتوقع اند زود خسته می شوند و می روند ، انوقت دنبال یکی دیگر می گردند ،و تو می مانی با جنس دست دومی که دیگر خریداری ندارد،
من قدر زن بودن خودم را می دانم ، به تنهایی ام افتخار می کنم !
پس با تنهایی ام خلوت می کنم ، تنهایی ام را به آغوش می کشم و می بوسم اش و می بویمش ، در بستر خیال به هم آغوشی سرد با او ، تن می سپارم با او در شهوتی تابناک از شب به عشق بازی وهم می روم !
موضوعات مرتبط: خواندنی ها ( انرژی مثبت و روان شناسی )، ،
برچسبها: من قدر زن بودنم را می دانم! ,